تا دهم اردیبهشت و وعدهی اولین دیدار، روزها کند میگذرن. و من دلم میخواد از این هم کندتر بگذره روزها. دوست دارم این سال و سال بعد آهسته بگذره ... دلم نوازشِ موهات رو تو خماری ساعت ۱۰ صبح میخواد ... من از خدا زیاد نمیخوام. شاید اشتباه میکنم. اما همون که دارم رو طولانی و عمیق و همیشه در کنار ...
hot page...برچسب : نویسنده : 0arameshe-toofani8 بازدید : 15
تو روزی که دعای من موندن تا آخر عمر کنار هم بود، یه دعای دیگهم مستجاب شد ... سوار مرکب شدن مهمه، رسیدن به مقصد مهمتره. اونم به سلامت. خدایا ما رو به سلامت به ته این مسیر برسون. من همسفرهام و سخت تو آغوشم میگیرم. توام همهی ما رو محکم بگیر تو بغلت.
hot page...برچسب : نویسنده : 0arameshe-toofani8 بازدید : 24
هنوز خاموش کردن فکر رو یاد نگرفتم
هنوزم وقتی آینه میبینم میخونم آیینه چون شکست قابی سیاه و خالی از او به جای ماند، با یاد دل که آینهای بود ...
هنوزم وقتی فکر میکنم بی آینه چگونه در این قاب زیستم ...؟ جوابی براش پیدا نمیکنم جز نفرینِ یه نفر که شعر رو خوب میفهمید. اما جواب این سوال رو نه ...
hot page...برچسب : نویسنده : 0arameshe-toofani8 بازدید : 35
یه وقتی مثل امشب که التهاب اخبار خاورمیانه رو داری و دختر هم نمیخوابه، همین رو کم داری که بشینی یادداشتهات رو از سال ۸۸ به این ور بخونی و به خود قدیمت بخندی که یه روزی نگران رفتن و نرفتنهایی بودی که الان بابتشون خداروشکر میکنی ...
امشب که اولین "دیدم" رو از دختر شنیدی... ببین که روزگار چهطور میگذره و حین گذر، میچرخه ...
hot page...برچسب : نویسنده : 0arameshe-toofani8 بازدید : 28
هر روز یه چیزی واسه لرزیدن دل پیدا میشه. تو که از هر طوفانی به سلامت گذشتی و یادت رفت چه طور به ساحل رسیدی، حق داری امشبم با التهاب بخوابی و چه کنم بگی و یادت بره چه شبها که برات سحر نمیشد مگر با شمردن تکتک نفسهای سنگینت ...
hot page...برچسب : نویسنده : 0arameshe-toofani8 بازدید : 48
یه وقت سیل مصیبت یه جوری میاد که باورت نمیشه قراره بعضی چشمها رو تا همیشه اینقدر غمگین ببینی.
خندههای دور هم یه خاطرهی دور میشه. یه وقتا ملاحظهی کسی رو میکنی و پیش روش نمیخندی ... یه وقتی هم خندهی خودت میخشکه و حسرت آخرین دیدار بیدغدغه رو میخوری ... ما تو این داستان دوم گیر کردیم فکر کنم ...
hot page...برچسب : نویسنده : 0arameshe-toofani8 بازدید : 66
با اشکهاش اشک ریختم امشب.
از فکر اشکهای سال بعدش هم اشک ریختم و هایهای گریه کردم ...
پابهپای هم گریه کردیم امشب.
میگم "ماه" نمیذاره "ماه" تاریک بشه ...
تنها امیدم همینه. نه که کورسوی امید باشه. یه نور واضح و روشنه. اگه گاهی نمیبینمش برای اینه که شدت گریه، چشمهام رو میبنده.
hot page...برچسب : نویسنده : 0arameshe-toofani8 بازدید : 55
برچسب : نویسنده : 0arameshe-toofani8 بازدید : 57
برچسب : نویسنده : 0arameshe-toofani8 بازدید : 58
برچسب : نویسنده : 0arameshe-toofani8 بازدید : 60