شانه

ساخت وبلاگ

خواب میبینم گاهی هنوز. با نگاهی شبیه همون روزها. اما حسرت اضافه شده به همه حسهای اون روزها. باورم نمیشد از خوابی که برای اولین بار بعد این سالها همراه قدم زدن و هم‌صحبتی باهات بود بلند شدم و‌ های‌های گریه کردم ... و دخترک شانه‌هام رو مهربانانه ماساژ داد و مثل وقتی که بهش تشر میزنم لبخند دلجویانه و همراه با استرسی زد که یعنی "بخند". همراه اشکهام بهش خندیدم و زدم به مسخره‌بازی. اما امان از عالم رویا که نمیفهمه رفت و نیست یعنی چی. لعنت به رویا. لعنت به اون که رفته.

hot page...
ما را در سایت hot page دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0arameshe-toofani8 بازدید : 61 تاريخ : سه شنبه 3 مرداد 1402 ساعت: 12:38